کد مطلب:139268 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:212

بازگشت به مدینه
و یزید حریم آل علی را بر آیین نیكو جانب مدینه ی رسول بازگردانید و این وقت نیكوییها كرد و نعمان بن بشیر انصاری را به تجهیز ركاب و تهیه رحیل ایشان فرمود و از آنچه بر ایشان از ظلم و عدوان رفته بود به صورت معذرتها خواست به ظاهر دلنمودگیها كرد و آن جنایت عظیم را بر عبیدالله بست و خویشتن به هر گونه تبری نمود - لعنة الله علیه.

و در وقت بازگشت از شام هم از طریق كوفه به كربلا رسیدند و جابر بن عبدالله انصاری با شر ذمه ای از بنی هاشم و تنی چند از آل رسول به زیارت آن خاك پاك آمده بودند. روزی چند هم در جوار آن مرقد مطهر اقامت كردند و از قبایل عرب و اعراب نواحی، مرد و زن بسیار بدیشان پیوستند. و روزی دو بدان جای بماندند و نوحه گریها كردند و گریبانها چاك نمودند، و در كنار مدینة رسول، امام علی بن الحسین علیه السلام فرود آمد و رحل بیفكند و خیمه ها برافراشت.

و بشیر بن خذلم را كه از جانب نعمان بن بشیر قائد و رائد آن جمع بود، بخواند و فرمود: پدر تو شعر نیكو گفتی تو نیز شعر گفتن توانی؟ گفت: نعم یا بن رسول الله! فرمود: با مدینه شو و مردم مدینه را به شعری دو از این مصاب عظیم و قدوم آل رسول خبر ده. بشیر بر ناقه برنشست و به مدینه شد و چون به مسجد رسول رسید، آواز به


گریه بلند كرد و این چند بیت فرو خواند:



یا اهل یثرب لا مقام لكم بها

قتل الحسین فادمعی مدرار [1] .



الجسم منه بكربلاء مضرج

و الرأس منه علی القناة یدار [2] .



و از آن پس گفت: این است امام علی بن الحسین با خواهران و پردگیان آل علی بیرون مدینه تشریف قدوم ارزانی داشته است و من از جانب او به سوی شما شدم. لباس سوگواران پوشید و زی او گرایید.

مرد و زن مدینه آسیمه سر و حیران، موی كنان و مویه كنانه بیرون دویدند و غوغای عظیم برخاست. گفتی كه روز وفات رسول خداست. دختركی بر امام حسین بن علی نوحه می كرد و این بیتها می خواند:



نعی سیدی ناع نعاه فاوجعا

و امرضنی ناع نعاه فافجعا [3] .



فعینی جودا بالدموع و اسكبا

و جودا بدمع بعد دمعكما معا [4] .



علی من دهی عرش الجلیل فزعزعا

فاصبح هذا المجد و الدین اجدعا [5] .



علی ابن نبی الله و ابن وصیه

و ان كان عنا شاحط الدار اشسعا [6] .



و چون آن جمع به خدمت امام علی بن الحسین فرا رسیدند، امام از سراپرده بیرون شد و اشك از دیدگان او روان بود و مردم از هر سوی بدو تعزیت می گفتند و تسلیت می دادند و بر آن خطب [7] عظیم و مصیبت محرق، بسی سوگواری و نوحه و


زاری می كردند. [8] .


[1] اي مردم مدينه! ديگر در شهر نمانيد، حسين كشته شد و اشم من چون باران ريزان است.

[2] پيكر پاكش در زمين كربلا در خون غوطه ور است و سر مباركش بر بالاي نيزه گردانده مي شود.

[3] خبر غمبار شهادت مولايم را خبر دهنده اي رساند و دلم را به درد آورد و مرا رنجور و بيمار كرد.

[4] اي اشكها از دو ديده ي من بسيار اشك ريزيد و بسيار بگرييد.

[5] براي آن كس كه مصيبت او عرش خدا را به لرزه انداخت و از شهادت ديانت و عظمت نقصان يافت.

[6] اشك بريزيد بر فرزند رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و فرزند علي بن ابي طالب وصي او اگر چه از ما بسي دور افتاه است.

[7] امر مهم، اتفاق ناگوار.

[8] اللهوف ص 227 و 228، ارشاد ص 248، الكامل ج 580/2.